جدول جو
جدول جو

معنی فراخ دیده - جستجوی لغت در جدول جو

فراخ دیده
فراخ آستین، برای مثال تنگدستی فراخ دیده چو شمع / خویشتن سوخته برابر جمع (نظامی۴ - ۷۲۸)
تصویری از فراخ دیده
تصویر فراخ دیده
فرهنگ فارسی عمید
فراخ دیده
(فَ دی دَ / دِ)
چشم ودل باز. بخشنده. گشاده نظر:
تنگدستی فراخ دیده چو شمع
خویشتن سوخته برابر جمع.
نظامی.
رجوع به فراخ آستین و فراخ دست شود
لغت نامه دهخدا
فراخ دیده
چشم و دل باز دارای وسعت نظر بخشنده
تصویری از فراخ دیده
تصویر فراخ دیده
فرهنگ لغت هوشیار
فراخ دیده
((~. دِ))
بلندنظر، دارای وسعت دید، فراخ بین
تصویری از فراخ دیده
تصویر فراخ دیده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ دَ / دِ)
مویی که بر بدن برخاسته باشد. رجوع به فراخیدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فراخ دیدگی
تصویر فراخ دیدگی
حالت و کیفیت فراخ دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا دیدن
تصویر فرا دیدن
بدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا دید
تصویر فرا دید
به دید پدید هویدا. یا فرادید آوردن، پدید آوردن آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا دید
تصویر فرا دید
((فَ))
پدید، هویدا
فرهنگ فارسی معین